داستان واکسن 18 ماهگی
سلام به رها گلی عزیزم. حتما الان داری با مادر جون اینا بازی میکنی... هفته گذشته رها رو بردیم مرکز بهداشت/قد ووزن ودندونا وتغذیه و....همه خداروشکر خوب بود وخانم شاهنظری گفت ببرید اتاق روبرو برای وااااااکسن ! اونجا آقای جهانشاهی آروم نشسته بود وتوضیح داد که چه واکسنایی امروز میزنه به رهاجون/ رها که انگار شناخته بودش واز اینکه اونجا بود احساس خوبی نداشت از اول بهش بد نگاه میکرد/بلاخره رهاجون رو خوابوندیم وبابا دستاشو نگه داشت و .... واکسنهای 18 ماهگی رو به رها خانوم زدند و...طبق انتظار کارشناس واکسیناسیون مرکز بهداشت تب ودرد از 3 ساعت بعدش یعنی از 12 ظهر شروع شد /وای بمیرم که با اینکه ضد درد بهش دادیم اصلا آروم نبود و مد...
نویسنده :
مامان رها
11:14